نگارنگار، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

نگارم دخترم

خودت باش و بدون مقایسه منحصر به فرد باش

روزگاری در یک جنگل زیبا، حیوانات تصمیم گرفتند برای فرزندان خود مدرسه ای دایر کنند. به همین دلیل برای تدوین برنامه درسی یک روز دور هم جمع شدند. در این جلسه خرگوش اصرار داشت که دویدن جزء برنامه درسی باشد. پرنده معتقد بود که باید پرواز نیز به برنامه درسی اضافه شود. ماهی هم به آموزش شنا اصرار داشت و سنجاب نیز مصرانه تاکید می کرد که بالا رفتن از درخت نیز باید در این آموزش های مدرسه قرار بگیرد. شورای مدرسه با رعایت همه پیشنهادات دفترچه راهنمای تحصیلی مدرسه را تهیه کرد و بعد قرار شد که همه حیوانات درس ها را یاد بگیرند. خرگوش در دویدن نمره بیست گرفت، اما بالا رفتن از درخت برایش دشوار بود و مرتب از پشت، زمین می خورد. دیری نگذشت که در اثر یکی از ای...
4 دی 1392

مهد و تعطیلی دوباره

بازم امروز مهدها رو تعطیل کردن و ما هم چون امروز  بابای نگار امتحان داشت  دیشب تلوزیون ندیدیم و صبح کله سحر با نگار راهی مهد شدیم با دیدن در بسته مهد شوکه شدم :آخه امروز من نگار رو کجا بذارم ؟ ناچارا رفتیم آزمایشگاه و بعد از تماسهای فراوون با مدیر مهد قرار شد یکی از مربی های مهد بیاد و یواشکی از لای در نگار رو بگیره و ببره تو مهد نگه داره ،بازم خدا خیرشون بده . من نمی دونم وقتی دولت داره مهدها رو تعطیل می کنه به این فکر نمی کنه که مامانای این بچه ها سر کارن و بچه ها تعطیل، اونوقت کی باید اینا رو نگه داره؟بیرون از آلودگی هوا مریض می شن ،تو خونه از تنهایی و خطراتی که داره و بعظیها هم مثل من مجبورن بچه ها رو ببرن محیط کار(آزم...
4 دی 1392

یلدای92

دیشب مثل پارسال عمو مجید و  عمو وحید نگار خونه ما مهمون بودن و نگار هم از دیدن زینب ذوق زده . اما دیروز نگار شادی دیگه ای هم داشت اونم کادوهای شب یلداش بود که کلی بابتشون به دختر عموش فخر فروخت و حالا شرح فخر فروشی نگار: من چتر میکی موس دارم تو که نداری. تازه من مداد رنگی قشنگ دارم نه از اون مداد رنگی معمولی ها  مال من قیچی داره ،پاک کن داره ،تراش داره چسب ماتیکی داره ،خط کش و جامدادی ام داره ،واسه تو که نداره . زینب:نگار می دی منم ببینم با هم نقاشی کنیم ؟ نگار:نه نمی شه آخه باید اول شب یلدا بخوریم بعد .مامان کی یلدا شروع می شه ؟ و تکرار این سوال تا بعد از شام و شروع خوردن.تازه به قول نگار که یلدا شروع شد پندهای...
1 دی 1392

شب یلدای نگار

آنگاه که تولد دختری بیگناه مایه ننگ عرب ها بود ! آنگاه که زندگی برای دخترکان ساعتی به طول نمی انجامید … نیاکان پاکمان ، بلندترین شب سال را ، شب تولد مینو  و میترا را بنام یلدا نام نهادند, گرامی داشتند و شادی کردند. یلدا، یادگار نام وطن و عروس زمستان، در راه است. نگارم…مهربانم … یلدایت مبارک       اینا عکسهای نگار تو جشن مهده که یکی از خاله های مهد با دوربین خودمون ازش گرفته هنوز عکسهای دیگه حاضر نشده. ...
1 دی 1392